مرسانا مرسانا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

سالهای رنگین من

یک شب به یاد موندنی

دختر خوشکلم الان که دارم این مطلب رو مینویسم خوابی از بس خسته شدی  دیشب واست یک شب به یاد موندنی بود میگی چرا ؟ اخه محمد خونه ما خوابید این قدر ذوق زده بودی که حد نداشت نمیدونستی چی کار کنی . وقتی چشمت به محمد می افته دیگه غذا و خستگی هیچ معنایی نداره نمیدونم از سر شوق بی اشتها میشی یا نمیخوای وقت تو هدر بدی به هر حال مامانی دوست داشتم این تاریخ واست ثبت بشه علایقت مورد احترام مامان و باباست سوگلی ما   امروز هم واسه این که اذیت نشی محمد میخواست بره خونه شون بردمت حمام تا کمی اب بازی کنی و واسه اولین بار رنگ انگشتی رو تو حمام استفاده کردی اولش که به دستت میخورد بدت می اومد و اه اه میگفتی ولی کم کم خوشت اومد و همراه ماما...
29 تير 1393

عشقولانه های مرسانا

دخترک نازم این روزها خیلی انرژیت بیشتر شده به طوری که من خیلی خسته میشم   به خصوص که ماه رمضان هم هست دیگه واسه مامانی انرژی نمی مونه   کلا خیلی فعالیتت زیاده خیلی کم خودت تنها بازی میکنی باید حتما من حضور داشته باشم موقع تاب بازی وقت سی دی نگاه کردن  اصولا من همه جا حضور دارم  تو این پست میخوام از علایقت بنویسم چند شب پیش داشتم عکساتو نگاه میکردم خیلی دلم گرفت اخه خیلی از  کارات یادم رفته واسه همین گفتم سعی کنم همه رو بنویسم  دختر ناز مامان از بین اعضای خانواده عاشق محمد پسر عموت هستی اگه بگم میخوایم بریم خونه عمو دیگه از تو خونه تا دم در خونه عمویی فقط میگی محمد  به عشق دیدن محمد که میزاری لباس...
26 تير 1393

گل نازم تولدت مبارک

مرسانای من تولد بیست و دو ماهگیت مبارک  دختر نازم به عقب که برمیگردم میبینم چه زود گذشت از اولین در آغوش کشیدنت وقتی که مثل یک گل لطیف و نازک بودی و من غرق در شادی و حیرت از اینکه یک عروسک زندگی ما رو به شیرینی عسل کرد در اوج نا امیدی و حسرت طعم مادر شدن رو به من چشاندی ای فرشته اسمونی . حالا شدی چراغ خونه ما یک لحظه بی تو طاقت ندارم یک لحظه نمیخوام ازت چشم بردارم میخوام همیشه کنارم بمونی تا من نوازشت کنم بوست کنم ای گل ناز من . عاشقانه من و بابایی دوست داریم پرنسس مامان . دیگه اونقدر بزرگ شدی که مفهوم حرفهامو بفهمی دخترکم و اونقدر خوبی که با توجه به سنت خیلی به حرفهام گوش میدی و در کل دختر حرف گوش کنی هستی خیلی احساساتی هست...
18 تير 1393

دخترک بازیگوشم ( سری دوم)

کودکان عاشق بازی هستند و هیچ وقت از بازی سیر نمیشوند مرسانای مامان هم عاشق بازیه واسه همین خونه ما دائما به هم ریخته و پر از اسباب بازی های ریخته است و منم چاره ایی جز همکاری با این عروسک ندارم برای دیدن بقیه عکسها لطفا به ادامه مطلب بروید یکی از بازیهامون پرتاب کردن توپ به طرف دیواره که شما نازگلکم خیلی دوستش داری یکی دیگه از سرگرمیهات چسبوندن برچسبه که البته بعدش سعی میکنی بکنیشون اینجا سعی داری برچسبی رو که چسبوندی در بیاری برنامه هر روز صبحت دیدن سی دی مخصوصته این گلدون بیچاره دیگه واسش گلی نمونده از بس گلهارو در میاری باز میزاری تو گلدون واسه تمرکزت خوبه یکی دیگه از برنامه هامون ر...
7 تير 1393
1